هشت هفته اخر...

ساخت وبلاگ
  ی روز چرت!خیلی چرت.پر از ناراحت شدن.در افتادن با ی ادم نفهم.بعدش عصبانی شدن.بعدش ی معلمو چند بار ببینی دقیقا همون موقع ک اعصابت خورده و شبیه دیوونه ها شدی.اه خیلی افتضاح بود.بدش تو خونه همش فکرت مشغول صبح باشه و نتونی درس بخونی.بعد اعصابت خورد میشه هر جور شده خودتو جمع و جور میکنی و میشینی سر درس هشت هفته اخر......ادامه مطلب
ما را در سایت هشت هفته اخر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deli12 بازدید : 18 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 4:22

کلی نوشتم !!اما یهو دستم خورد و رفت.دیگه حال ندارم بنویسم فردا!همین موقع دوباره مینویسم .از حالم.از دو ساعتی ک گذشت اره مینویسم

[ جمعه دوم بهمن ۱۳۹۴ ] [ ] [ HANIE ] [ ]

هشت هفته اخر......
ما را در سایت هشت هفته اخر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deli12 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 4:22

از دو ساعتی که گذشت ننوشتم !چون عادی گذشت... اما مینویسم از چند روز بعدش!از صبحی که گذشت و نمیدونم واقعا نمیدونم چطور میشه انقدر "خوب"بگذره باورم نمیشد!!اما باید باور کرد.معجزه رو باید باور کرد... تمام

هشت هفته اخر......
ما را در سایت هشت هفته اخر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deli12 بازدید : 8 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 4:22

- این روزا!این روزا!ب نظرم بهتر از چند ماه قبل بوده.از این لحاظ ک بعضی چیزا دیگه برام اهمیتی ندارن.مث همکلاسی هام مث بعضی ادما تو مدرسمون مث سیاست های بعضیا!خوبه ک دیگه اهمیتی ندارن.راحت تر شدم انگار... - قرار بود با معلم درس بخونم.یه جلسه داشتم اما خب همون ی جلسه بود فقط گویا!مهم نیس.غرورم برام مهم هشت هفته اخر......ادامه مطلب
ما را در سایت هشت هفته اخر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deli12 بازدید : 9 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 4:22

وای خدا مگه داریم مگه میشه؟؟؟؟تا حالا اینجوری شوکه نشده بودم.ترازم افتضاح اومده پایین.قشنگ انگار سکته کردم چند دقیقه.انگار ی جورایی درک کردم بچه هایی رو ک کنکور میدن بعد میگن یارو کارنامشو دیده چمیدونم خل شده چل شده سکته زده!!!

این هفته باید خیلی درس بخونم .میخوام رو عمومی ها هم حساب کنم و خوب بزنم.

واااااااااااااااااای.اصن نفسم بالا نمیاد

هشت هفته اخر......
ما را در سایت هشت هفته اخر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deli12 بازدید : 7 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 4:22

کسی که قرار نیس نوشته های منو بخونه!!پس میخوام هر چی تو دلمه بگم... الان خونه مامان جون!داشتم smsهامو چک میکردم.دیدم چقدر تنهام!!چقدر بی رفیقم!دلم گرفت!فقط سمانه بهم زنگ میزنه که اونم یکیه بدبخت تر و تنها تر از من...چقدر بده که یا باید تلگرام داشته باشی و تو فضای مجازی همه باهات خوب باشن و به یادت ب هشت هفته اخر......ادامه مطلب
ما را در سایت هشت هفته اخر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deli12 بازدید : 5 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 4:22

میخواستم طبق معمول توی دفترم بنویسم اما دوس نداشتم بعدها نوشته هام جلو چشمم باشه.....انگار مجازی بهتره میخوام بنویسم از هشت هفته اخر....که اصلا نمیفهمم چه حکمتی داشت!!که باید اینجوری پیش میرفت! اصلا درکش برام سخته که این روزا رو با فکر کسی سر کردم که درطول این هفت هشت ماهی که میدیدمش برام اهمیتی ندا هشت هفته اخر......ادامه مطلب
ما را در سایت هشت هفته اخر... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deli12 بازدید : 9 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 4:22